فعال سیاسی اصولگرا : صحبتهای اخیر قالیباف، شائبه تلاش برای انتخابات آینده را تقویت میکند/ او ابتدا باید «حکمرانی نو» را تعریف کند
تاریخ انتشار: ۱۶ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۷۷۷۲۶۶
غلامرضا رئوفیان فعال سیاسی اصولگرا ، در پاسخ به این سوال که آقای قالیباف در روزهای گذشته صحبت از حکمرانی نو را مطرح کرده است در حالی که در گذشته واژهایی مانند سوپرانقلابی و نواصولگرایی از جمله واژههای پرتکرار رئیس مجلس بوده است، تحلیل شما درباره این صحبتها چیست، گفت: ما در ارتباط با خلق واژههای سیاسی که در ادبیات سیاسی ما جا میگیرد، معمولا در قالب پیشنهاد و یا انتقاد؛ کلیدواژههایی را به کار میبریم مانند آنچه آقای قالیباف در گذشته از عنوان نواصولگرایی یا اخیرا نوحکمرانی مطرح کردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: خلق این نوع کلیدواژهها قاعدتا صرف بیان موضوع کفایت نمیکند بلکه مهمتر از بیان موضوع، باید به جهت رسیدن به یک هدف روشن یا تبیین راهبرد برای دستیابی به آن هدف غایی و نهایی باشد و اگر غیر از آن باشد، فقط بیان کردن یک موضوع است. در حالی که خود آن مساله باید به عنوان یک موضوع مورد تجزیه و تحلیل قرار بگیرد و منجر به حل مساله و در نهایت دستیابی به آن هدفی که از تبیین آن راهبرد استفاده میکنیم، شود. لذا خیلی این موضوعات کارگشا نیست.
رئوفیان تصریح کرد: این نوع اظهارات بیشتر کار پژوهشگران، محققین و کسانی است که به عنوان کاوشگران در حوزههای مختلف فعالیت میکنند و با هدف حل مشکل و مساله راهکاری ارائه میکنند. مساله امروز ما در جامعه چیست؟ مساله امروز ما نارضایتی مردم و افزایش میزان نرخ نارضایتی از نحوه حکمرانی است. ما باید این معضلات را به عنوان یک موضوع با حضور اندیشمندان و متفکرین و کسانی که میتوانند بعد از بررسیها و تجزیه و تحلیلها نتیجه بگیرند، در دستور کار قرار دهیم و بعد از آن نتیجه خروجی راهحلی برای حل مشکلات باشد.
وی افزود: متاسفانه تا الان در این ۴۳ سال گذشته که امروز در گام دوم انقلاب قرار داریم، به لحاظ عملکردهای سلیقهای و نداشتن برنامههای مدون و تصمیماتی که مبتنیبر پیشبینیهای لازم باشد تا از اعمال چنین تصمیماتی که میخواهد به مرحله اجرا دربیاید، جلوگیری شود، نتیجه کار مسائلی شده که امروز میبینیم. من فکر میکنم آقایان قالیباف یا رئیسی و کسانی که در مصدر امور اجرایی و تقنینی و قضائی کشور بوده و مسئولیتهای به این شکل دارند، بهتر است به حوزه وظیفه خودشان ورود پیدا کنند و اجازه دهند این مسائل در حوزه پژوهش، تحقیق و بررسی پیگیری شود.
رئوفیان در ادامه گفت: البته آنها میتوانند پیشنهادات خود را مطرح و در اتاقهای فکر تشکیل شده که در آن اندیشمندان، صاحبنظران و متفکرانی مربوط به آن حوزه هستند بررسی کرده و در نهایت خروجی آن را ارائه دهند که قوهمجریه آن خروجیها را اجرا کند یا قوهمقننه در تصمیمات خودش آن را به کار ببندد. لذا من احساس میکنم این صحبتها این شائبه را به وجود میآورد که میخواهند در انتخابات نامزد شوند یا برای راهیابی به یک کرسی یا مسئولیت خطیر در نظام جمهوری اسلامی کار جدیدی را شروع کردند.
وی افزود: چیزی به برگزاری انتخابات مجلس در سال ۱۴۰۲ نمانده است. بیان این مسائل چنین ذهنیت یا پیامی را به اذهان عمومی و جامعه سیاسی کشور منتقل میکند که از الان میخواهند انتخابات را مدیریت کرده و یا با گفتمان به میدان بیایند. باید به آنان گفت، به مسائلی که امروز در زمین معطل مانده بپردازید، ما امروز در قوهمقننه، مجریه و قوهقضائیه مشکل داریم. من مخالف بحثها و واژههای جدید از سوی کسانی هستم که باید پاسخگوی عملکرد خودشان باشند، این مسئولان به جای آنکه چیز جدیدی را خلق کنند اجازه بدهند هرکاری در حوزه خودش و توسط افرادی که مرتبط با موضوع هستند، پیش رود.
رئوفیان در پاسخ به این سوال که آیا در شرایط کنونی نیاز است در حکمرانی خودمان تغییراتی ایجاد کنیم، گفت: ما باید در سازوکار خودمان هم اصلاحاتی را اعمال کنیم. یعنی به طور کلی نیاز است که در ساختار موجود، بازنگری درباره قانون اساسی که آخرین بار در سال ۶۸ اتفاق افتاد نسبت به امروز که در سال ۱۴۰۱ هستیم اتفاق بیافتاد تا تغییراتی در ساختار آن به وجود بیاید. نکته دوم به حکمرانی برمیگردد.
وی افزود: به هرحال حکمرانی یک سیاست میخواهد و برای این سیاست یک مجموعه حکمران میخواهد. قاعدتا اگر در این سازوکار و ساختار اصلاحاتی اعمال شود، با توجه به الزامات و آئیننامهای که تشکیل میشود، باید برای اجرای آن سیاستهای حکمرانی، سراغ حکمرانانی رفت که قابلیت اجرای آن سیاستها را داشته باشند. از مهمترین شاخصههایی که حکمرانان توانمند برای اجرای آن سیاستهای حکمرانی نیاز دارند، بصیرت است. بصیرت موجب رسیدن جامعه به جایگاهی میشود که مشکلات آن به حداقل ممکن میرسد و عدم بصیرت مانع رسیدن انسان به جایگاه واقعی خودش میشود.
وی تصریح کرد: جایگاه واقعی انسان کجاست؟ رصد آدمی به جایی که به جز خدا را نبیند. ما اگر بخواهیم در سیستم حکمرانی خود تغییری ایجاد کنیم، اول باید به سیاستهای حکمرانی برگردیم و آنها را اصلاح کنیم. آنها که اصلاح شد، به تناسب آن، حکمرانانی که قابلیت اجرای آن سیاستها را دارند با توجه به همه شرایط و شاخصهها از جمله بصیرت، به معنای آن بینایی شهودی و قلبی و در کنار آن بینایی حسی و ظاهری انتخاب کنیم. بصیرت در کنار بصر است. یک زمانی ما چشم سر داریم که بینایی حسی و ظاهری ما است که راه را از چاه تشخیص میدهیم و قطعا خیلی از مشکلات ما حل خواهد شد. اما بصیرت یعنی قدرت بینایی، قلبی و شهودی که انسان را به جایگاهی میرساند تا به لحاظ معرفتی میتواند مسائل را پیشبینی کند.
رئوفیان گفت: نماینده مجلس ما باید بصیرت داشته باشد. بصیرتی که رهبر انقلاب روی آن تاکید دارند برای من عام نیست، اما برای کسی که میخواهد به مجلس برود، رئیسجمهور شود، رئیس قوهقضائیه یا مسئولان رده بالای کشوری شود و تصمیمگیرنده هستند و به عنوان عالیترین مقامات تصمیمگیر میخواهند در کشور عمل کنند باید دارای بصیرتی باشند که بتوانند عواقب هر تصمیمگیری را پیشبینی کنند.
وی تصریح کرد: اگر فردی رئیسجمهور میشود اقدامات او چه پیامدهایی را به دنبال خواهد داشت؟ تصمیم خوب گرفتن جای خود، اما اجرای تصمیمات نادرست چه پیامدهایی را به دنبال خواهد داشت؟ قانونی که در مجلس وضع میشود قانونگذار باید بداند با وضع این قانون که باید به قوه اجراییه اعلام شود و به اجرا درآید چه پیامدها و حوادثی را در آینده به همراه خواهد داشت؟ به نفع یا ضرر جامعه است؟ امام(ره) پیشبینی میکرد. حاج قاسم به آن بصیرت رسیده بود که وقایع را پیشبینی میکرد و بعد از آن تصمیم میگرفت و جلو میرفت.
رئوفیان گفت: لذا اگر بخواهیم در حکمرانان و در شیوه حکمرانی تغییری ایجاد کنیم باید تغییرات مبتنی بر تصمیماتی باشد که برخاسته از مطالبات همهجانبه و پیشبینیهایی برای آینده است که از اجرای چنین تصمیماتی چه وقایعی رخ میدهد. به همین سادگی نیست. متاسفانه چون ما به این مسائل کمتر توجه میکنیم، میبینیم تصمیماتمان در آینده با مشکلاتی مواجه میشود که علاجش هم سخت است. پس عقلانیت حکم میکند قبل از واقعه علاج کنیم نه قبل از آن.
وی در پاسخ به این سوال که فکر میکنید شیوه حکمرانی نو باید در چه شرایطی به وجود بیاید، گفت: اول باید حکمرانی نو را تعریف کنند. در ابتدا گفتم خلق یک ادبیات و واژگان سیاسی صرفا اکتفا نمیکند. اولا باید از ناحیه اهل آن مطرح شود و بعد از مطرح شدن آن را باید هدفگذاری کرد. باید مساله این موضوع مشخص شود. باید روش رسیدن به حل مساله بیان شود. باید ببینیم تعریف آقای قالیباف از حکمرانی نو چیست؟ باید پرسید این موضوع فیالبداهه مطرح شده یا در اتاق فکر ماهها روی آن فکر شده است؟ بنابراین مطرح نکردن این موضوع بهتر از مطرح کردنش است.
بیشتر بخوانید:
مشق نویسی قالیباف برای رئیسی در برنامه هفتم توسعه/ تغییر لوکوموتیو اصولگراها در انتخابات آینده؟ قالیباف : در حادثه مهسا امینی به پلیس گفتم باید «عذرخواهی» و «جبران خسارت» کنید / به چه حقی میگوییم به خانم «بدحجاب»، اجازه ندهیم سوار مترو شود واکنش یک حقوقدان به موضع تلویزیونی قالیباف درباره حجاب۲۱۲۱۷
کد خبر 1715739منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: محمد باقر قالیباف رقابت انتخاباتی مجلس یازدهم اصولگرایان اجرای آن سیاست ها حکمرانی نو پیش بینی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۷۷۷۲۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
احتمال انصراف قالیباف از ادامه حضور در مجلس
راه دشوار محمدباقر قالیباف، رئیس کنونی مجلس برای رسیدن به ریاست دوره دوازدهم مجلس بر کسی پوشیده نیست؛ راهی که هاتف صالحی، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی اصولگرا، از چهرههای نزدیک به طیف قالیباف معتقد است، اگر به سرمنزل مقصود نرسد، حتی ممکن است قالیباف قید نمایندگی مجلس را هم بزند.
به گزارش هم میهن، او در گفتوگویی، مذاکره و ائتلاف قالیباف با تندروها برای دوره بعدی مجلس را مورد بررسی قرار داد که در ادامه میآید:
چرا قالیباف برای ورود به مجلس در انتخابات ۱۴۰۲ با جبهه پایداری ائتلاف کرد؟ به نظر شما این ائتلاف پس از انتخابات هم ادامه خواهد داشت و فراکسیونی در مجلس با حضور شورای ائتلاف نیروهای انقلاب و پایداری شکل میگیرد؟
برخی رفتارها پراگماتیسمی است که متناقض به نظر میرسد اما در ساحت سیاست یک امر مرسوم و طبیعی است. یکی از اصلیترین شاخصههای جبهه پایداری، مخالفت با محمدباقر قالیباف است. قالیباف هم تاکنون سر سازگاری با جبهه پایداری نداشته است. اما در انتخابات مجلس ۱۴۰۲ این دو با هم ائتلاف کرده و لیست واحدی را تشکیل دادند. اگر جبهه پایداری رویکرد ایدئولوژیک دارد چرا این اتفاق افتاد؟
جبهه پایداری در سالهای اول (۱۳۹۰) که از احمدینژاد جدا شد جزوهای به نام «استقامت در منطقه ممنوعه» را منتشر کرد. اما جبهه پایداری نتوانست به این استقامت پایدار بماند. جبهه پایداری بر این عقیده بود که هر کسی را در حلقه خود نپذیرد و بر این عقیده است که علی لاریجانی، حسن روحانی، محمود احمدینژاد و بهویژه قالیباف را نپذیرد.
قالیباف از دید جبهه پایداری یک تکنوکرات غیرانقلابی است. در این سالها هم تخریب قالیباف توسط این جریان انجام شد. اما برای رسیدن به پیروزی در میدان انتخابات گاهی لازم است که با دشمن هم ائتلاف شود که بهعنوان پراگماتیسم شناخته میشود و مماس با اپورتونیسم (فرصتطلبی) است. رفتار جبهه پایداری در طول این سالها فرصتطلبانه بوده است.
پراگماتیسم (عملگرایی محض) و اپورتونیسم (فرصتطلبی) نسبتی با مبانی ایدئولوژیک جبهه پایداری و استقامت در منطقه ممنوعه ندارد و این نشان میدهد جبهه پایداری از مبانی و ارزشهای اولیه خود دور شده است. چراکه قالیباف عوض نشده و اتفاقاً طی سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۲ بیشتر از مبانی جبهه پایداری دور شده است.
قالیباف چرا تن به ائتلاف با جبهه پایداری داد با وجود آنکه میدانست این طیف او را تخریب کرده است؟
این کیاست قالیباف بود. او در تعامل با جبهه پایداری، دشمن یک دهه اخیر خود را به یک دوست تاکتیکی تبدیل کرد.
قالیباف مجبور است برای حفظ ریاست در دوره آینده مجلس با تندروهایی بر سر میز مذاکره بنشیند که او را در انتخابات مجلس در سال ۱۴۰۲ و پس از آن تخریب کردهاند. شما این مذاکرات را چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظر من قالیباف دو رقیب اصلی و جدی دارد؛ یکی جبهه رادیکال نوپدید در مجلس دوازدهم و دیگری دولت سیزدهم. من اصلاحطلبان را رقیب قالیباف نمیدانم. یقیناً طیف میانهرو و معتدلان راهیافته به مجلس دوازدهم قالیباف را دشمن خود نمیدانند و براساس پراگماتیسم مجبورند بین قالیباف با افرادی مانند ذوالنوری، رسایی، آقاتهرانی و… قالیباف را ترجیح دهند. قالیباف باید حلقه خود را با جبهه رادیکال نوپدید در مجلس دوازدهم تنظیم کند و با دولت سیزدهم مواجهه تعادلبخشی را در پیش بگیرد.
چرا حامیان دولت سیزدهم رقیب جدی قالیباف محسوب میشوند؟
قالیباف برسر دوراهی گیر کرده بود و اتاق فکر او به این نتیجه رسیدند که در صورت شرکت در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۴، نباید در انتخابات مجلس ۱۴۰۲ شرکت کند و فرصت را برای سامانبخشی سرمایه اجتماعی خود هزینه کند. در غیراینصورت باید برای کسب کرسی ریاست مجلس وارد انتخابات مجلس ۱۴۰۲ شده و فاتحه ریاستجمهوری را برای ۴ سال میخواند.
تصمیم این بود که قالیباف همچنان رئیس مجلس باقی بماند و اگر قرار است کاندیدای ریاستجمهوری شود، در سال ۱۴۰۸ وارد این کارزار شود اما جریانی که دولت سیزدهم را در دست دارند، بهنوعی موتلف با قالیباف بودند چراکه قالیباف در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۹۶ به احترام آقای رئیسی کنار کشید و در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ نیز به احترام رئیسی وارد انتخابات نشد. اما دولت قدردان این اقدام قالیباف نبوده، او را دیگری دانستند و تمام تلاش خود را میکنند تا قالیبافِ رئیس تضعیفشدهی مجلس دوازدهم باشد و احتمال ورود قالیباف به رقابت ریاستجمهوری ۱۴۰۴ را به صفر برسانند. به همین دلیل است که دولت از جبهه پایداری پشتیبانی میکند.
مگر جبهه پایداری در انتخابات مجلس با قالیباف ائتلاف نکرده است؟
جبهه پایداری در انتخابات با قالیباف ائتلاف کرد اما به محض اتمام انتخابات مجلس، در زمین قالیباف بازی نکرد و به رقیب قالیباف برای کسب کرسیهای مجلس تبدیل شد. این به دلیل آن است که رفتارهای پراگماتیسم کوتاهمدت و غیرقابل تحلیل است. در حقیقت نگاهها بلندمدت و ایدئولوژیک نیست بلکه زودگذر است برای کسب هدفهای حداکثری. قالیباف باید مراقب رفتارهای جبهه نوپدید رادیکالها باشد، چراکه رقیب اصلی قالیباف است. این جبهه در ماههای آینده منتقد قالیباف و همچنین دولت ابراهیم رئیسی میشود.
با این تفاسیر قالیباف میتواند با جبهه نوپدید بر سر ریاست مجلس ائتلاف کند؟
کاری بسیار سخت است. با این وجود نگاه معتدلان و عقلای مجلس به ریاست قالیباف مثبت است. سایر ارکان حاکمیت نیز ریاست مجلس قالیباف را به ریاست تندروها ترجیح میدهند چون قالیباف قابل کنترل و مدیریت است که رفتارهایی قابل پیشبینی دارد. اما جبهه پایداری غیرقابل پیشبینی است و تصمیمات یکشبه اتخاذ میکند. اگر رئیس مجلس از این طیف باشد، دود آن به چشم مجلس، مردم و حاکمیت میرود. این انتخاب بین بد و بدتر است و عقل حکم میکند که «بد» را انتخاب کنند.
بعضی از افراد با جبهه پایداری و لیست شانا وارد مجلس نشدند، بلکه با حمایت امنا و رائفیپور به بهارستان رسیدند. این افراد چه رویکردی را در رابطه با قالیباف در پیش خواهند گرفت؟
در ادبیات سیاسی امروز کشور مراد از جبهه پایداری صرفاً تشکیلات سیاسی نیست، بلکه تفکر پایداری است. این همان تفکر رادیکال نوپدید در ساحت سیاست جمهوری اسلامی ایران است که قوارهای ندارد و مشمول رفتارها، نگرشها و تصمیمهای پارادوکسیکال است. بنابراین این افراد هم جزو پایداری محسوب میشوند و از لحاظ تفکری مماس با جریان پایداری قرار میگیرند. همان خطری که قالیباف از جانب جبهه پایداری حس میکند از سوی این افراد هم احساس میشود.
از نظر قالیباف تمام این افراد یک جریان هستند بنابراین باید تقابل تنظیمگر یا مواجهه تعادلبخش با این افراد داشته باشد. یعنی وارد دعوا با آنها نشود و تقابل آشکاری نداشته باشد. زمان انتخابات ۱۴۰۲ بیتقواییهایی در عرصه رسانه انجام و اسنادی منتشر شد و حاکی از آن است که ساحت سیاست (رفتارهای سیاستورزی منتهی به انتخابات) در شرایط کنونی کشور ناپاک و آلوده است و اخلاقمدارانه نیست.
منظور از تعادلبخشی این است که قالیباف به سهمخواهیها و امتیازات تندروهای مجلس دوازدهم پاسخ دهد؟
قالیباف در این شرایط باید رفتار پراگماتیسم از خود نشان دهد و دشمن را تبدیل به مخالف کند و ضدیت را از دشمن بگیرد. مخالف را به منتقد و منتقد را به کنشگر خنثی و سپس دوست خود تبدیل کند.
در این مدت کوتاه قالیباف میتواند این راه پیچیده را طی کند تا رئیس مجلس باقی بماند؟
کار بسیار سختی است. قالیباف نسبت به کنشگران دیگر (رؤسای سابق قوا) یک مؤلفه مثبت دارد. قالیباف همچنان در درون ساختار جمهوری اسلامی قدرت و ظرفیت کنشگری دارد، بنابراین باید نقش میانجی را در مواجهه با این طیف رادیکال ایفا کند. در درون ساختار سیاسی فقدان حلقه میانجی بین حاکمیت و مردم محسوس است و قالیباف میتواند این نقش را ایفا کند.
اما قالیباف در دوره دوازدهم چهارمین منتخب تهران است؛ آنهم در انتخاباتی که مشارکت در حداقل خود قرار داشت. قالیباف بدون داشتن پشتوانه مردمی میتواند مطالبات آنها را دنبال کند؟
اگر قالیباف تغییری در رویکرد خود در قبال مردم نشان دهد شکی نیست که مورد اقبال مردمی قرار میگیرد.
اگر این تغییر را در رویکردش ایجاد کند چطور تندروها را از خود راضی نگه میدارد؟
سختی کار همین است. قالیباف باید طوری رفتار کند که با مشکل مواجه نشود.
اما این پروسه بلندمدت است و به انتخاب ریاست مجلس دوازدهم نمیرسد.
بله. این پروسه بلندمدت است و راهی برای ورود به ریاستجمهوری ۱۴۰۸ است. موضوع این است که وجاهت شخصی (با افشاگریهای جبهه پایداری در انتخابات مجلس) و آینده سیاسی قالیباف در معرض خطر است. بنابراین قالیباف باید تکلیف خود را مشخص کند. قالیباف در این دو ماه (تا انتخابات ریاست مجلس دوازدهم) میتواند تنها نظر معتدلان و اصلاحطلبان راهیافته به مجلس را جلب کند و راه سختی در این خصوص ندارد.
به نظر شما قالیباف میتواند ریاست مجلس را به دست آورد؟
من ریاست قالیباف در مجلس دوازدهم را تقریباً قطعی میدانم. اما تمام سعی جبهه پایداری و دولت این است که قالیباف رئیس مجلس نشود اگر هم به ریاست رسید، رئیس مجلس تضعیفشدهای باشد تا خطر قالیباف در انتخابات ریاست ۱۴۰۴ را کاهش دهند تا بهعنوان رقیب مقتدری مطرح نشود. قالیباف خطری بالقوه برای ابراهیم رئیسی محسوب میشود چراکه شرایط ریاستجمهوری را دارد و همیشه دوست داشته که سکان ریاستجمهوری را به دست بیاورد.
اگر قالیباف در دوره دوازدهم رئیس مجلس نشود، بهعنوان یک نماینده چه رویکردی را در پیش میگیرد؟
اگر فرض کنیم قالیباف رئیس مجلس دوازدهم نشود و بهطور ناپلئونی این کارزار را ببازد؛ قالیباف نماینده مردم تهران در مجلس میشود و باید ۴ سال درگیر راهروهای مجلس شود. آیا قالیباف این شرایط را میپذیرد؟ قطعاً خیر. شکی نیست که قالیباف از مجلس انصراف میدهد و آماده انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۸ میشود.
یعنی ۵ سال در هیچ مسئولیتی به کار گمارده نمیشود؟
به هر حال او در یکی از نهادهای حاکمیتی مانند ستاد اجرایی فرمان امام (ره)، بنیاد مستضعفان یا مراکز دیگر حاکمیتی مسئولیت قبول میکند و در این ۵ سال فرصت دارد تا سرمایه اجتماعی خود را افزایش دهد و برای حضور در انتخابات ۱۴۰۸ آماده شود.